کد مطلب:277042 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

روایات مربوط به شعیب
اكنون برای اینكه بدانیم: شعیب بن صالح كیست؟ و نقش او در انقلاب جهانی مهدی علیه السلام چیست؟ و وظیفه ی او در طول دوران قیام ایرانیان، و زمان جنگ چه می باشد، و آنگونه كه روایات وی را معرفی كرده اند بشناسیم، به روایتی كه در زمینه ی قیام پرشور او علیه ظلم و تجاوز، و سركوبی دشمنان دین و انسانیت رسیده است می پردازیم.



[ صفحه 526]



و پیش از آنكه روایات مربوط به این شخصیت بزرگ انقلابی را بیاوریم متذكر می شویم كه ما هرگز ادعا نمی كنیم كه می توانیم خوانندگان گرامی را در معرفی شخصیت كم نظیری كه در روایات اسلامی تقریبا بطور سربسته از قیام حیرت انگیز او سخن رفته است و تا اندازه ای ماهیت قیام و كیفیت حركت انقلابی او مجهول و ناشناخته است رهبری كنیم، و تمام جزئیات قیام و حوادث مربوط به زمان او و همچنین اوضاع و احوال صحنه های جنگ و نبردهای پی در پی و شكننده اش را در اختیارشان قرار دهیم.

بلكه سعی خواهیم كرد تا حدی پرده های ابهام را كنار زده و خوانندگان محترم را با حقایقی كه از لابلای كتب حدیث و اخبار در مورد این شخصیت ناشناخته بدست آمده آشنا سازیم.

و اینك این شما خواننده ی عزیز و این هم روایات.

1- در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله كه در مورد خروج مرد مبارز و شكست ناپذیری از طرف «مشرق» بنام آزادمرد تمیمی روایت شده چنین آمده است:

فرزند عمر، روایت كرده است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله در میان چند تن از مهاجر و انصار بود و علی بن ابیطالب علیه السلام در طرف چپ، و عباس (عموی آن حضرت) در طرف راست وی بودند كه ناگهان «عباس» و مردی از انصار به مشاجره و نكوهش یكدیگر پرداختند و آن مردی كه از انصار بود با عباس درشتخوئی كرد، آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله دست عباس و دست علی علیه السلام را در دست مبارك خود گرفت و فرمود: در آینده از پشت این (عباس) كسی بیرون خواهد آمد كه زمین را پر از جور و ستم خواهد كرد، و از پشت این (علی علیه السلام) كسی بیرون خواهد آمد كه زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود.

آنگاه فرمود: پس هر گاه شما آن روزگار را دریابید بر شماست كه به آن جوانمرد تمیمی كه از سوی مشرق زمین، یعنی: از طرف (خراسان و ایران) می آید روی آورید، چه او صاحب پرچم، و علمدار حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود. [1] .

2- معاذ بن جبل می گوید: در این میان كه من و ابوعبیده و سلمان فارسی نشسته



[ صفحه 527]



بودیم و منتظر آمدن رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم، ناگاه دیدیم كه آن حضرت نزدیك ظهر با چهره ای گرفته و رنگ متغیر بر ما وارد شد و فرمود: در اینجا كیست؟ آیا ابوعبیده و معاذ و سلمان نیستند؟ گفتیم: چرا یا رسول الله! آنگاه آن حضرت فتنه ها را یادآور شد و سپس فرمود:

این فتنه ها در شهر «زوراء» (یعنی: بغداد) بپا می شود و چه بسا مردان و زنانی كه كشته می شوند و اموالی كه بغارت می رود و زنانی كه هتك حرمت می شوند، خدا رحمت كند آن كسی را كه در آن روزگار زنان «بنی هاشم» را پناه دهد چه آنكه آنها حرم من هستند.

آنگاه آن فتنه به كوفه و نجف می رسد و جوانانی از منطقه ی خودشان (یعنی: از همسایگان نزدیكشان) بر آنها خروج می كنند كه فرمانروای آنها مردی است كه به او شعیب بن صالح می گویند و او با آنها می جنگد و اهل كوفه را محاصره می كند.

بعد از آن فتنه به مدینه منتهی می شود و مردانی كشته می شوند و شكم زنانی از بنی هاشم را می شكافند. موقعیكه این بلا بوجود آمد بر شما (مسلمانان) لازم است كه به كوهها و جاهای امن پناهنده شوید، و این فتنه به اندازه ی حمل زنی (یعنی: نه ماه كه مدت حكومت سفیانی دوم است) ادامه خواهد داشت. سپس آن جوانمرد تمیمی كه شعیب بن صالح نام دارد و خدا شهرهای شعیب را آباد كند و باران رحمتش را بر سرزمینهای او نازل فرماید با پرچمهای سیاه مهدوی با نصرت و یاری خداوند و دعوت حقه می آید، تا اینكه در بین ركن و مقام با مهدی علیه السلام بیعت می نماید. [2] .

3- أبی رومان از علی علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود: موقعی كه (صاحبان) پرچمهای سیاهی كه شعیب بن صالح در میان آنهاست لشكریان سفیانی را شكست دادند مردم آرزوی ظهور حضرت مهدی علیه السلام می كنند و به جستجوی او می پردازند و این در موقعی است كه مردم به سبب بلاهای طولانی كه دیده اند از خروج حضرت مهدی علیه السلام مأیوس شده باشند. پس آن حضرت از مكه معظمه قیام می كند و دو ركعت نماز می خواند و چون از نماز فارغ شد خطاب به مردم می گوید: ای مردم بلائی كه



[ صفحه 528]



به امت پیغمبر و بویژه اهلبیت آن حضرت رسید بسیار طولانی شده، ای مردم ما (اهلبیت) مقهور و مظلوم واقع شده ایم. [3] .

4- در روایتی از محمد بن الحنفیه، درباره ی «شعیب بن صالح» چنین آمده است:«عن محمد بن الحنفیة قال: تخرج رایة سوداء لبنی العباس، ثم تخرج من خراسان اخری سوداء، قلانسهم سود و ثیابهم بیض، علی مقدمتهم رجل یقال له شعیب بن صالح من تمیم یهزمون أصحاب السفیانی، حتی تنزل بیت المقدس، یوطئ، للمهدی سلطانه، یمد الیه ثلثمأة من الشام یكون بین خروجه و بین أن یسلم الأمر الی المهدی علیه السلام اثنان و سبعون شهرا» [4] .

از محمد بن الحنفیه روایت شده كه گفت: پرچم سیاهی از خراسان بسود بنی العباس خارج می شود، پس از آن، پرچمهای سیاه دیگری از خراسان خروج می كنند، كه كلاه (صاحبان) آنها سیاه، و لباسهایشان (پیراهنهایشان) سفید خواهد بود. سردار سپاه، و یا فرمانروای آنها مردی است كه به او شعیب بن صالح می گویند، او از طایفه ی بنی تمیم است، و لشكریان سفیانی را شكست می دهد تا اینكه وارد بیت المقدس می شود و سلطنت را برای حضرت مهدی علیه السلام آماده می نماید. سیصد نفر از اهل شام به كمك او خواهند برخاست، بین خروج او و بین اینكه تسلیم حضرت مهدی علیه السلام می شود و زمام كار خود را بدست آنحضرت می سپارد، هفتاد و دو ماه (یعنی: شش سال كامل) فاصله خواهد بود.

از سخنان محمد بن حنفیه، چند مطلب استفاده می شود:

الف: گروه دومی، كه پس از خروج اولین پرچمهای سیاه (یعنی: خروج ابومسلم خراسانی) از خراسان قیام می كنند، و پرچمهای آنان نیز سیاه است، كسانی هستند كه: كلاههایشان سیاه، و پیراهنهایشان سفید است، و این علامت از خصوصیات سادات و بخصوص روحانیت است و از آن چنین فهمیده می شود، كه بیشتر كسانی كه در رأس كار و اداره ی امور كشور قرار دارند (سید) و هاشمی، از اهل علم می باشند. چه آنكه روایت می گوید: (قلانسهم سود و ثیابهم بیض) یعنی: كلاههایشان سیاه و لباسها و



[ صفحه 529]



پیراهنهایشان سفید است. و تردیدی نیست كه (قلانس) در لغت عرب جمع (قلنسوه) و «قلنسوه» پوششی است كه مانند (عرقچین) و امثال آن بر بالای سر قرار می گیرد، و به عمامه نیز اطلاق می شود، و اینگونه پوششها در روزگاری كه ما زندگی می كنیم معمولا مختص به سادات، و بخصوص روحانیت و كسانی كه از اهل علمند اختصاص دارد زیرا: این سادات و بویژه، روحانیون و اهل علم هستند كه عمامه ی سیاه بر سر و لباس سفید بر تن دارند و این نكته ی دقیقی است كه در روایت به آن اشاره شده است. [5] .

ب - این گروه، آنگاه كه كشورشان مورد تاخت و تاز دشمن، و هجوم اجانب قرار گرفت سردار سپاه و سردار لشكر و فرمانروای ایشان مردی است كه به او شعیب بن صالح می گویند، و او با سفیانی می جنگد و لشكریان وی را شكست می دهد.

ج - قیام آنان و هدفشان از قیام یك هدف اصلاحی وسیع و گسترده ای است كه از روح اسلام الهام می گیرد و اساس آنرا حمایت و دفاع از اسلام تشكیل می دهد و به همین جهت پس از شكست لشكریان سفیانی برای آزادی قدس راهی بیت المقدس می شوند.د: آنها زمینه ساز دولت جهانی مهدی علیه السلام می باشند، و چنانچه كسی بتواند «شعیب بن صالح» را واقعا بشناسد، (كه البته ظاهرا تا ظهور حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه- شناخته نمی شود) می تواند بداند كه از زمان روی كار آمدن شعیب، تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام بیش از شش سال كامل فاصله نخواهد بود.

5- یوسف بن یحیای شافعی از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: مرد میان قامت گندمگونی كه از «وابستگان» بنی تمیم است، و كوسه می باشد، و شعیب بن صالح نام دارد با چهار هزار نفر كه پیراهنهایشان سفید و پرچمهایشان سیاه است از شهر «ری» یعنی: از تهران خروج می كند، و او سردار سپاه و پرچمدار حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود، هیچكس (در جنگ) با او روبرو نمی شود مگر اینكه وی او را شكست خواهد داد. [6] .



[ صفحه 530]



تذكر: در متن عربی حدیث: در معرفی شعیب بن صالح (مولی لبنی تمیم) آمده است كه ما آنرا به (وابستگان) ترجمه نمودیم و چون قبلا در بخش دوم كتاب درباره ی كلمه ی (مولی) به تفصیل سخن گفته ایم لذا در اینجا توضیح نمی دهیم.

و اما كلمه ی «كوسج» و یا كوسه، كه در حدیث آمده است، بر خلاف آنچه ما تا بحال شنیده و دانسته ایم كه به اشخاص بی ریش، و یا كم ریش گفته می شود، آنگونه كه در كتب لغت درباره ی معنی این كلمه آمده است (كوسه) به كسی گفته می شود كه بیشتر محاسن، و انبوهی ریشش بر چانه اش باشد نه بر دو طرف صورت. [7] .

در اینجا بی مناسبت نیست به این نكته نیز اشاره كنیم كه روایاتی كه درباره ی خروج شعیب بن صالح وارد شده بصورت ظاهر مختلف و متفاوت و درباره ی محل خروج او از جاهای مختلفی سخن رفته است كه ذیلا به بعضی از آنها اشاره می كنیم:

1- در بعضی از روایات كه درباره ی محل خروج او وارد شده چنین آمده است:

«یكون خروج شعیب بن صالح من سمرقند»

«شعیب بن صالح از سمرقند خروج می كند». [8] .

2- در روایت دیگری كه درباره ی خروج او و سفیانی و برخی دیگر از شورشی ها و اصحاب فتنه ها وارد شده چنین آمده است:

«فبیناهم كذلك اذ یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود». [9] .

«در این میان كه آنها درگیر جنگ و نبرد هستند، به ناگاه سمرقندی با پرچمهای سیاه از خراسان علیه آنها خروج می كند.»

3- و در یك روایت دیگر آمده است كه:

«یخرج بالری رجل ربعة اسمر، مولی لبنی تمیم، كوسج، یقال له: شعیب بن صالح...» [10] .

«مردی گندمگون، چهار شانه، و كوسه كه از بنی تمیم است و شعیب بن صالح



[ صفحه 531]



نامیده می شود از شهر ری خروج می كند.»

بر اساس روایات یاد شده محل خروج شعیب بن صالح مناطق مختلفی تعیین شده است كه بطور دقیق معلوم نمی شود از كدامیك از مناطق نامبرده خروج می كند.

بنابراین ممكن است بین این روایات مختلف چنین جمع كنیم كه: محتمل است نخستین محل خروج شعیب بن صالح از سمرقند باشد وبرای یاری دادن سیدحسنی خراسانی به ایران بیاید و چون به شهر ری رسید یاران فراوانی به او ملحق شوند، و همانگونه كه در بعضی از روایات آمده است جناب سیدخراسانی نیز او را فرمانده سپاه خود قرار دهد [11] و او و سایر نیروهای رزمنده ی ایرانی كه از سپاهیان سیدخراسانی هستند در كنار یكدیگر برای مبارزه ی با سفیانی بسوی عراق عزیمت نمایند.

و شاید هم بتوان گفت: همانطوری كه در بعضی از تواریخ آمده است «شعیب» متولد طالقان باشد [12] و از سمرقند خروج كند و یا بالعكس اصالتا از اهل سمرقند و متولد آنجا باشد و از شهر ری خروج كند. و علی هذا شهر ری را نیز می توان محل خروج او به شمار آورد.

به هر حال تفصیل بیشتر این مطلب در احادیث بعدی خواهد آمد.

6- جابر، از امام محمدباقر علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود: جوانی از بنی هاشم، (یعنی: سید) كه در دست راست او (خال) یعنی: علامت و نشانه ای است با پرچمهای سیاه از خراسان خروج خواهد نمود، و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است كه با لشكریان سفیانی می جنگد و آنها را شكست می دهد. [13] .

7- بزنطی از حضرت امام رضا علیه السلام نقل می كند كه آن حضرت فرمود: پیش از این امر (یعنی: آمدن قائم علیه السلام و ظهور دولت حق) سفیانی، و یمانی و مروانی، و شعیب بن صالح خواهد بود. [14] .



[ صفحه 532]




[1] مقدمه ي ابن خلدون، طبع بيروت، چاپ چهارم- ص 322.

[2] الملاحم و الفتن، ج 2، ص 137، باب 60.

[3] الملاحم و الفتن، ج 1، ص 64-63، باب 128.

[4] الملاحم و الفتن، ص 52، باب 92، ط- منشورات الرضي و عقدالدرر، ص 126.

[5] جهت اطلاع بيشتر به كتاب لسان العرب، ج 6، ص 181، ماده ي «قلس» و توضيح جالبي كه ابن كثير در كتاب نهايه در اين زمينه بعد از ذكر روايتي درباره ي خروج پرچمهاي سياه از خراسان در فصل مربوط به حضرت مهدي عليه السلام آورده است مراجعه فرمائيد.

[6] عقدالدرر ص 131-130، البرهان متقي، ص 151، حديث 18، و الملاحم و الفتن، ص 53، باب 95.

[7] المنجد، كتاب لغت، ماده ي «كوس».

[8] بحارالانوار، ج 52 ص 213 و بشارةالاسلام ص 86.

[9] كشف الحق يا اربعين خاتون آبادي ص 169 ح 28.

[10] عقدالدرر 131-130، الملاحم و الفتن ص 51، البرهان متقي ص 151 و الحاوي للفتاوي ج 2 ص 139.

[11] به البرهان متقي ص 121 حديث 26 و عقدالدرر ص 128 و الحاوي للفتاوي ج 2 ص 70 و بخش چهارم همين كتاب تحت عنوان: قيام هاشمي خراساني، حديث هفتم، مراجعه فرمائيد.

[12] البدء و التاريخ جلد 2 ص 175.

[13] الملاحم و الفتن ص 52 باب 97 طبع منشورات الرضي.

[14] غيبت نعماني ص 253 طبع صدوق.